شهر بارونی

برای هم که مهم شدیم....

اسمتو حفظ کردم....
زیر اسمم خط کشیدی....

دستت لرزید...

با رنگ دلم قاطی شد....

منو یادت رفت...

امان از این حافظه قوی !

.
نگاره: ‏برای هم که مهم شدیم....
اسمتو حفظ کردم....
زیر اسمم خط کشیدی....
دستت لرزید...
با رنگ دلم قاطی شد....
منو یادت رفت...
امان از این حافظه قوی !‏

 


برچسب‌ها: ادامه مطلب

aghoosh

 

 

هوا سرده
خونه سرده
زندگی سرده
دوستا سرد ان
دستام سرد ان
فقط آغوش گرم تو مونده که اونم تو دریغ میکنی !


برچسب‌ها: ادامه مطلب
یه وقتایی هــسـت ڪـــﮧ

بـایـــد لــم بدی یـــﮧ گــوشـــﮧ ...

و جـــریــاטּ زنـدگـیـت رو فــقـط مــرور کنی

بــعـدشــم بگی:

" بــــﮧ سلامتی خودم ڪـــﮧ ایـنـقدر تــحـمـل داشـــتـم . .

.
نگاره: ‏یه وقتایی هــسـت ڪـــﮧ
بـایـــد لــم بدی یـــﮧ گــوشـــﮧ ...
و جـــریــاטּ زنـدگـیـت رو فــقـط مــرور کنی
بــعـدشــم بگی:

برچسب‌ها: ادامه مطلب

عزیـز کرده ی ِ شعرهایــم
خواستـم بگویـم " بی تو .. ...."
نفس ِ شعر  بنـــد آمد !!
من که دیگــر
جـای ِ خود دارم ... 

%d8%ae%d8%b3%d8%aa%d9%87%20%d8%b4%d8%af%d9%85%20%d8%a7%d8%b2%20%d8%a8%d8%b3%20%d8%a2%d8%b1%d8%b2%d9%88%20%da%a9%d8%b1%d8%af%d9%85.jpg

 


برچسب‌ها: ادامه مطلب


برچسب‌ها: ادامه مطلب
وقتی هستی ات با نبودن ها آغاز شود

سخت است برایت بودن

سخت است نگاهت را سایه بان دلی کنی که نیست

می دانم

خوب می دانم سخت است

برای تو که طعم نبودن ها را چشیده ای
برای تو که غرق اینجا نیستی

بودن سخت است

اما

اما چه کنم که فقط یک چیز را کم دارم
.
.
.
بودنت را …

.
نگاره: ‏وقتی هستی ات با نبودن ها آغاز شود
سخت است برایت بودن
سخت است نگاهت را سایه بان دلی کنی که نیست
می دانم
خوب می دانم سخت است
برای تو که طعم نبودن ها را چشیده ای
برای تو که غرق اینجا نیستی
بودن سخت است
اما
اما چه کنم که فقط یک چیز را کم دارم
.
.
.
بودنت را …‏

برچسب‌ها: ادامه مطلب

دیدی دلم شکست

دیدی که این بلور درخشان عمر من

بازیچه بود؟

دیدی چه بی صدا دل پر ارزوی من

از دست کودکی که ندانست قدر ان

افتاد بر زمین

دیدی دلم شکست؟ ........


برچسب‌ها: ادامه مطلب
وقتی واژه هایم ته می کشند

زبان چشم هایم کافی ست

در فنجان زمان
کمی سکوت حل میکنم

کمی من

کمی تو

نسیم

باران

بوسه

عشق

لبخند

عصاره ی آرامش

نوش جانمان ...

.
نگاره: ‏وقتی واژه هایم ته می کشند
زبان چشم هایم کافی ست
در فنجان زمان
کمی سکوت حل میکنم
کمی من
کمی تو
نسیم
باران
بوسه
عشق
لبخند
عصاره ی آرامش
نوش جانمان ...‏

برچسب‌ها: ادامه مطلب
خانه ای میخواهم که پنجره هایش رو به بـــاران بازشود....

سقفش یک آسمـــــان ابری و آبی باشد......

هوایش پر از عطر تو باشد....
کف پوشش یک بیشـــه سبز_سبز باشد....

رنگ دیوارهایش، رنگ_خدا باشد....

شبهایش مهتاب بتابد......

و همه کارم نگاه کردن چشمـــانت زیر نور مـــاه باشد.....

و دیگر هیچ......
.
نگاره: ‏خانه ای میخواهم که پنجره هایش رو به بــ ــ ـاران بازشود....
سقفش یک آسمـــ ـ ــان ابری و آبی باشد......
هوایش پر از عطر تو باشد....
کف پوشش یک بیشــ ــ ـه سبز_سبز باشد....
رنگ دیوارهایش، رنگ_خدا باشد....
شبهایش مهتاب بتابد......
و همه کارم نگاه کردن چشمــ ــ ـانت زیر نور مــ ــ ـاه باشد.....
و دیگر هیچ......‏

برچسب‌ها: ادامه مطلب

وقتی چاره ای نمی ماند!

وقتی فقط میتوانی بگویی

هرچه باداباد

حتی اگر دل کوه هم داشته باشی

گریه ات میگیرد ...

.
نگاره: ‏وقتی چاره ای نمی ماند!
وقتی فقط میتوانی بگویی
هرچه باداباد
حتی اگر دل کوه هم داشته باشی
گریه ات میگیرد ...‏

برچسب‌ها: ادامه مطلب